رقابت در بخش تاپ کلاس سدان های اجرایی داغ است. بامو این را میداند و به همین دلیل است که هفتمین نسل سری 5 را به بهترین وجه ممکن روانهی بازار کرده است.
سال پیش دستهای از سدان های لوکس وارد بازار شدند که مرسدس E کلاس یکی از آنهاست. این خودرو با تکنولوژیهای پیشرفته، سیستمهای خودران، فضای بیشتر از همیشه و کابینی لوکس عرضه شد. این خودرو در حال حاضر قهرمان کلاس خود از نظر ماست و بامو را در پیش روی خود میبیند.
بهطور سنتی بامو بیش از رقبا روی دینامیک رانندگی تمرکز دارد بنابراین اگرچه از نظر انعطافپذیری، ایمنی و تکنولوژی رقیب سرسختی چون مرسدس دارد اما اگر بخواهد بهترین هندلینگ را در این کلاس داشته باشد، باید رقیب دیگری به نام جگوار XF را نیز کنار بزند.
در این مقایسه سخت ما هر سه خودرو را با پیشرانههای 2 لیتری دیزل و تریم های اسپورت تر آزمودهایم تا ببینیم که کدامیک بهترین همهکارهی کلاس خود است. بیشک این مقایسه یکی از سختترین شاخبهشاخهای سال 2017 به شمار میرود.
بی ام و سری 5
کلاس سدان های اجرایی بسیار رقابتی بوده و اخیراً خودروهایی چون ولوو S90 و مرسدس E کلاس قاعدهی بازی را تغییر دادهاند. مرسدس رقیبی است که بامو در پیش روی خود میبیند. بامو هماکنون برای اولین بار مدلهای فرمان راست سری 5 را با سیستم چهارچرخ محرک ارائه میکند و ما مدل 520d xDrive M Sport را با بهای 41025 پوند در تست حاضر کردهایم.
بامو در این خودرو از پیشرانهی 2 لیتری 187 اسب بخاری استفاده کرده است. این خودرو عملکرد واقعاً گیرایی داشته و در 7.4 ثانیه خودرو را از سکون به سرعت 96 کیلومتر در ساعت میرساند و میتواند خودروهای فرزی چون مزدا MX-5 و تویوتا GT86 را به دردسر بیندازد.
سیستم چهارچرخ محرک این خودرو نیز کشش فوقالعادهای را ایجاد میکند. هرچند در مقایسه با مرسدس یکدهم ثانیه کندتر است.
با وجود گشتاور 400 نیوتون متری بامو تقریباً با گشتاور 430 نیوتون متری جگوار XF سبکتر برابری میکند اما به دلیل وجود کشش فوقالعاده و گیربکسی با تعویضهای تیز، سریعتر از گربهی بریتانیایی خواهد بود.
دندههای بامو سریعتر سبک میشوند بنابراین بامو بهتر از رقبا از خط پایان عبور میکند و پیشرانهی آن نیز آسایش بیشتری نسبت به دو رقیب دیگر دارد.
این آرامش و رفاه به سواری خودرو نیز کشیده شده است. اگرچه در برخی سطوح ناهموار و بد کمی حرکات را احساس خواهید کرد اما این خودرو که از رینگهای سفارشی 19 اینچی استفاده کرده در عبور از دستاندازها بهتر از مرسدس عمل کرده و ارتعاشات بسیار کمی را به کابین منتقل میکند. در حالت راحت، سری 5 بیش از آنکه به جاده واکنش نشان دهد در کنار آن کار میکند.
در حالت اسپورت تا زمانی که وارد پیچ نشوید احساس سفتتر شدن زیاد دامپرها را نخواهید داشت. پس از وارد شدن به پیچ است که شما کنترل بدنهی عالی را متوجه خواهید شد و در این حالت تقریباً تغییری در حالت خودرو به وجود نیامده و همچنان تخت باقی خواهد ماند. خودروی حاضر در تست از کنترل دامپر متغیر (985 پوند) سفارشی بهره میبرد که واقعاً ارزش این پرداخت اضافه را دارد. فرمان خودرو توازن وزنی خوبی داشته و به ندرت خونسردی خود را از دست میدهد.
نظرات آزمایشکنندهها: سیستم xDrive سری 5 که بهای 2 هزار پوندی دارد در شرایط لیز زمین امنیت بیشتری را ایجاد میکند اما نسخهی تک دیفرانسیل راندمان بالاتری داشته و بیشتر با رقبا برابری میکند.
مرسدس E کلاس
مرسدس E کلاس به لطف ترکیب استادانهی جذابیت و هزینههای کمتر مالکیت بهترین خودروی کلاس از نظر ماست. این خودرو تنها با دو تریم عرضه میشود و از گیربکس 9 سرعته ی اتوماتیک بهره میبرد. اینجا ما نسخهی اسپورت تر AMG Line را با بهای 39170 پوند آزمایش کردهایم.
پیشرانهی 191 اسب بخاری E کلاس بیشتری قدرت را در این مصاف داشته اما گشتاور 400 نیوتون متری آن کمتر از جگوار است. هنوز هم علیرغم مشخصات مشابه روی کاغذ، E کلاس در بحث شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت اندکی سریعتر است به گونهای که فاصلهی آن نسبت به سری 5 تنها یکدهم ثانیه است.
اما در ارزیابیهای خط مستقیم این خودرو کندتر از دو رقیب دیگر است اما باید گفت که اختلافها کم بوده است.
به عنوان نتیجه در دنیای واقعی تفاوتها ناچیز بوده و هر سه خودرو نسبت به جثه و پیشرانهی کوچکی که دارند واقعاً پاسخگو احساس میشوند. مرسدس آرامش زیادی هم دارد. صدای پیشرانهی 4 سیلندر بسیار کم است.
دور پیشرانه در بزرگراهها پایین میماند اما معکوسهای دقیقی برای رانندگی پرسرعت دارد. همچنین طراحی صیقلی خودرو به این معنی است که صدای بادی در کابین وجود نخواهد داشت.
خودروی حاضر در تست از فنرهای پیچشی استاندارد و دامپرهای تطبیقپذیر استفاده میکند که باعث میشود بهتر از جگوار از دستاندازها عبور کند اما از نظر راحتی دنبالهروی بامو خواهد بود. اگرچه مرسدس به خوبی از عهدهی دست اندازهای بزرگ برمیآید اما سنگفرشهای شکسته یا چالهها لرزشهایی را به کابین میفرستند.
E کلاس به اندازهی دو رقیب دیگر فرز و چابک نیست و فرمان سریع آن فاقد بازخورد است اما شما نمیتوانید شکایتی دربارهی چسبندگی و خونسردی آن داشته باشد. انتخاب حالت اسپورت پلاس باعث تیزتر شدن پدال گاز و سنگینتر شدن فرمان میشود اما زمانی که با تنظیمات نرمال در بزرگراه حرکت کنید بهترین حالت خودرو را خواهید داشت.
نظرات آزمایشکنندهها: گزینههای شخصیسازی زیادی وجود دارند که شامل طراحی رینگها، رنگ و تریم خودرو میشود. اگرچه که پانلهای مشکی و راهراه 645 پوندی باب میل همه افراد نخواهد بود.
جگوار XF
برای مدتی کوتاه جگوار XF در کلاس سدان های اجرایی رتبهی اول را داشت. پس از آمدن مرسدس E کلاس، جگوار مجبور شد این عنوان را به رقیب اشتوتگارتی خود بدهد. خب آیا جگوار میتواند دوباره آب رفته را به جوی بازگرداند و عنوان خود را پس بگیرد؟ برای فهمیدن این موضوع با مدل R-Sport 2.0d auto با بهای 36850 پوندی را آزمایش کردیم. البته باید گفت تصاویر به مدل Portfolio تعلق دارند.
با توجه به وجود شرایط بد در زمان تستهای پرفورمنس جای تعجبی وجود ندارد که جگوار دیفرانسیل عقب نمیتواند با سری 5 دو دیفرانسیل رقابت کند و در بحث شتاب صفر تا 96 کیلومتر در ساعت با فاصلهی زیاد از حریف خود عقب میافتد. هرچند به دلیل گشتاور بیشتر و وزن پایینتر (1595 کیلوگرم) عملکرد مناسبی در خط مستقیم دارد.
گیربکس 8 سرعته جگوار در شتاب گیری 80 تا 112 کیلومتر در ساعت سریعتر از سری 5 است. البته تنها چندین دهم ثانیه اختلاف بین دو خودرو در دندههای دیگر وجود دارد.
هرچند زمانی که از گیربکس جگوار استفاده کنید خواهید فهمید که به نرمی گیربکس بامو نیست. هر دو خودرو از گیربکسهای ساخت ZF استفاده میکنند اما برنامهریزی هر گیربکس مخصوص به خود است. اگرچه گیربکس جگوار تعویضهای مناسبی دارد اما حالت دستی آن به نرمی سری 5 نیست.
همین موضوع در بحث سواری دو خودرو نیز دیده میشود. خودروی حاضر در تست از سیستم دینامیک تطبیقپذیر سفارشی (1020 پوند) بهره میبرد که پارامترهایی چون دامپرها و پاسخ پدال گاز را تغییر میدهد.
حتی راحتی خودرو در حالت نرمال نیز با سری 5 و E کلاس برابری نمیکند و در جادههای ناهموارتر حرکات بدنهی بیشتری دارد. در حالت اسپورت خودرو سفتتر میشود اما حداقل احساس چابکی دارد.
فرمان خودرو بسیار سریع است که برای بار اول شاید باعث عصبانیت شما شود. برخی اوقات سیستم تعلیق برای همراهی با سرعت تغییرات جهت و کنترل وزن خودرو به تقلا میافتد اما در کل دقیق بوده و یکبار که از آن استفاده کنید میزان هوشیاری آن را میفهمید.
اگرچه پیشرانه قوی است اما صدای زیادی را مخصوصاً در دورهای بالا تولید میکند بنابراین از نظر راحتی و آسایش در پسِ دو رقیب ژرمنی خود قرار میگیرد.
نظرات آزمایشکنندهها: اگرچه سیستم کروز کنترل تطبیقپذیر با بهای 1430 پوندی در دسترس است اما برای حفظ خودرو بین خطوط باید فرمان دهید. بامو سری 5 و مرسدس E کلاس از سیستمهای پیشرفتهتری استفاده میکنند.
قضاوت نهایی
رتبهی اول: بی ام و سری 5
ما هر 5 ستاره را به سری 5 میدهیم. سدان جدید بامو تیزترین و راحتترین خودرو برای سواری بوده و از نظر کاربردی بودن نیز به راحتی با رقبا برابری میکند. اگرچه با سفارش سیستم xDrive این خودرو گرانتر میشود اما هنوز هم میتوان کممصرفترین گزینه را که همان 520d دیفرانسیل عقب است را با بهایی رقابتی و هزینهی مالکیت کمتر خرید. این خودرو یکی از کاملترین مدلهای این سگمنت به شمار میرود.
رتبهی دوم: مرسدس E کلاس
E کلاس هنوز هم سدانی فوقالعاده با تکنولوژیهای زیاد است. هرچند، سواری خودرو متلاطمتر بوده و آپشن های گرانتر آن به این معنی هستند که برای برابری با امکانات سری 5 باید پول بیشتری را پرداخت کنید. مرسدس E کلاس یک خودروی کممصرف، جادار و با عملکرد خوب بوده اما هنوز هم از بهای باقیماندهی کم، هزینههای سرویس بالا و کمبودهای دینامیکی در مقایسه با بامو رنج میبرد.
رتبهی سوم: جگوار XF
احساس میشود XF یک نسل عقبتر از ساختههای جگوار است. شکی وجود ندارد که این خودرو پیشرانهای قوی و شاسیای چابک دارد اما به اندازهی رقبای خود راحت و آرام نیست. همچنین تکنولوژیهای جگوار نیز در حد رقبای خود نیست و اگرچه صندوقعقب بزرگتری دارد اما کابین آن تنگتر احساس میشود. با اینکه این خودرو تنزل بهایی مشابه مرسدس دارد اما به دلیل قیمت مناسب خود مدلی مناسب برای خریدارانی که سرشان در حسابوکتاب است به شمار میرود.